بر اساس گزارشی جدید از MIT ، شواهد روشنی وجود دارد که هوش مصنوعی (AI) در حال کاهش تواناییهای فکری انسانهاست. ما دیگر اطلاعات و جزئیات را در ذهن خود نگه نمیداریم و این مسئولیت را به فناوری واگذار کردهایم. این واقعیت که نسل آلفا میتوانند تکالیف درسی شان را با استفاده از هوش مصنوعی بنویسند و معلمان قادر به تشخیص تفاوت آنها با نوشتههای انسانی نیستند، نشاندهنده مسیری است که در آن پیش میرویم. آیا این موضوع غمانگیز است؟ به نظر میرسد بله.
انسانها موجوداتی هستند که برای داشتن هدف آفریده شدهاند و از معدود گونههای روی زمین هستند که توانایی تفکر درباره آینده را دارند. سایر موجودات به آینده فکر نمیکنند و تنها بر لحظه حال تمرکز دارند. اما انسانها به آیندهای در ده، بیست یا سی سال بعد میاندیشند. سؤال اینجاست: اگر از تفکر دست بکشیم، چگونه میتوانیم آینده را تغییر دهیم؟
مطالعه MIT نشان میدهد که ۸۳.۳ درصد از کاربران چتجیپیتی (ChatGPT) نمیتوانند هیچ نقلقولی از مقالاتی که دقایقی پیش نوشتهاند به خاطر بیاورند. آنها مطلبی مینویسند، آن را ذخیره میکنند و ذهنشان آن را فراموش میکند، زیرا هوش مصنوعی به جای آنها فکر کرده است. آیا این موضوعی نگرانکننده نیست؟

این مطالعه همچنین نشان میدهد که در مغز کاربران چتجیپیتی، کاهش ۴۷ درصدی در ارتباطات مغزی مشاهده شده است. اگر کامپیوتری نیمی از قدرت پردازش خود را از دست بدهد، آن را معیوب مینامند. این همان اتفاقی است که برای مغز کاربران چتجیپیتی در حال رخ دادن است؛ آنها از فرآیند تفکر بازماندهاند.
کسانی که فرزندانی خردسال دارند، معتقدند که پرورش تفکر در کودکان امری ضروری است. والدین سعی میکنند برای فرزندان خود سؤالها و چالشهایی روزمره طراحی کنند تا توانایی تفکر آنها را تقویت کنند. اینگونه چالشها احتمالا به کودکان کمک میکند تا در کنار آموختن مطالب معمول در مدرسه، ذهنشان فعال و پویا باقی بماند.

اما هنگامی که این نسل جدید به سنین نوجوانی برسد، آیا همه تکالیف تحصیلی خود را به هوش مصنوعی واگذار خواهند کرد و فقط مشغول انجام بازیهای ویدیویی خواهند شد؟ آیا همچنان به تفکر ادامه خواهند داد یا به موجوداتی بدون فکر تبدیل خواهند گشت؟
به نظر میرسد جامعه بشری به نقطه عطفی میان نوآوری و پیشرفت انسانی از یک سو و سلطه فناوری و پسرفت از سوی دیگر رسیده است. در آیندهای نزدیک، انسانها دیگر نیازی به رانندگی خودرو یا هدایت هواپیما نخواهند داشت. همچنین، احتمالا نیازی به نگارش یا خلق آثار هنری نخواهند داشت. رسانهها، اخبار، فیلمها و محتواها همگی بهصورت شخصیسازیشده توسط هوش مصنوعی ارائه خواهند شد. در چنین جهانی، شاید انسانها دیگر نیازی به تفکر پیدا نخواهند کرد.
سالهاست که سه ویژگی انسانها را کاملاً از سایر موجودات متمایز ساخته است: تفکر، کنجکاوی و شگفتی. «میاندیشم، پس هستم»؛ کنجکاوی انسانها را به جستوجوی مداوم برای کشف اتفاقات آینده سوق میدهد؛ و شگفتی، حس کشف پدیدههای نو است. انسانها چیزی جدید مییابند و به دلیل تفکر و کنجکاوی، به معانی آن میاندیشند و از آینده هیجانزده میشوند. «ما میاندیشیم، پس هستیم.»
منبع : https://thefinanser.com
شنیدن پادکست این مطلب در یوتیوب: https://youtu.be/VgYDzsvCnOQ?si=C4Htp4SvNvZ6loEd